((اویس))
اویس مدهوش بوی خوشی است که از جانب مدینه می آید. روزها می گذرد ، اویس دیگر تاب تحمل ندارد به سوی مدینه حرکت می کند . مانع او می شوند و خبر می دهند که مادرش مریض شده . به سوی مادر باز می گردد و از مادرش پرستاری می کند. مادر دو روز اجازه می دهد به مدینه رفته بازگردد. شب و روز می تازد و به مدینه می رسد. سلمان می گوید آن بو ، بوی خوش رسول الله است و رسول الله نیز بوی خوشی از جانب یمن شنیده است. به سفر رفته موفق به دیدن رسول الله نمی شود و چون به مادرش قول داده برمی گردد، تا اینکه...